تنها دیدار

صفحه خانگی پارسی یار درباره

درسته مگه نه؟

    نظر

رسالت یک انسان برای رسیدن به آزادی در صف ایستادن نیست بلکه بر هم زدن صف است

به حیوان ها شهوت داد بدون شعور
و به انسان هر دو را
انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است
و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند از حیوان پـسـت تر

از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نترس از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد . . .

هستند کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند

از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی

اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت
و اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت!

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد
از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . .

آرزو سرابی است که اگر نابود شود، همه از تشنگی خواهند مرد . . .

بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که
نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد
نه شعور لازم برای خاموش ماندن

تولد و مرگ را درمانی نیست مهم این است که فاصله میان این دو را شاد زندگی کنیم . . .

وقتی که تمام شیرها پاکتی اند !
وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند !
وقتی که دوپینگ پهلوان می سازد !
ایراد مگیر عشق ها ساعتی اند . . .

هستند مردمانی که خویشاوندان آنها از گرسنگی میمیرند
ولی در عزایش گوسفندها سر میبرند